درگیری مداوم بین اسرائیلیها و فلسطینیها بهصورت تراژیک در چرخه اسیران بازتاب یافته است: نظام بازداشت خودسرانه، شکنجه و غیرانسانی کردن فلسطینیها توسط اسرائیل و گروگانگیری حماس در پاسخ به آن. هر دو عمل رنجی غیرقابل اندازهگیری تحمیل میکنند. فلسطینیها تحت تهدید دائمی ناپدید شدن در سیستمی بدون روند قانونی عادلانه زندگی میکنند، در حالی که اسرائیلیها برای عزیزانشان که توسط گروههای مسلح نگه داشته شدهاند، سوگواری میکنند. نتیجه یک چرخه بیپایان از تروما، خشم و رادیکالیزه شدن است.
این چرخه میتوانست شکسته شود – اخیراً از طریق توافقهای مذاکرهشده در اکتبر 2023 که ممکن بود اسیران هر دو طرف را آزاد کند. اما دولت اسرائیل به رهبری نخستوزیر بنیامین نتانیاهو و تحت فشار عناصر افراطی، به جای دیپلماسی، تشدید تنش را انتخاب کرد، مذاکرهکنندگان کلیدی را کنار گذاشت و رنج را طولانیتر کرد. امتناع از پایان دادن به رژیم بازداشت غیرقانونی اسرائیل و رد کانالهای دیپلماتیک، چرخه درد را تثبیت کرد.
از سال 1967، اسرائیل از بازداشت اداری و دادگاههای نظامی در سرزمینهای اشغالی فلسطین به عنوان ابزارهای کنترل استفاده کرده است. این مکانیزمها کاملاً خارج از هنجارهای حقوقی بینالمللی عمل میکنند. فلسطینیها میتوانند بهطور نامحدود بدون اتهام یا محاکمه زندانی شوند، بر اساس شواهد مخفی، بدون امکان تجدیدنظر مؤثر. دادگاههای نظامی، با نرخ محکومیت نزدیک به 99.7٪، به عنوان ابزارهای اجبار عمل میکنند، نه عدالت. این اقدامات بهطور مستقیم اعلامیه جهانی حقوق بشر (مواد 9 و 10)، میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (مواد 9 و 14) و کنوانسیون چهارم ژنو (مواد 64–66) را نقض میکنند.
شکنجه و سوءاستفاده سیستماتیک است. گزارشهای متعددی از نهادهای سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری استفاده از ضرب و شتم، موقعیتهای استرسزا، غرق مصنوعی، شوک الکتریکی، تحقیر جنسی و تجاوز با اشیاء را مستند کردهاند. گزارش سال 2015 حداقل 60 مورد شکنجه جنسیشده بین سالهای 2005 و 2012 را ثبت کرد. این اعمال هم کنوانسیون علیه شکنجه (مواد 1 و 16) و هم ماده 7 میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی را که شکنجه را تحت هر شرایطی ممنوع میکند، نقض میکنند.
از 7 اکتبر 2023، این سوءاستفادهها بهطور چشمگیری تشدید شده است. تا اوت 2024، حداقل 53 زندانی فلسطینی در بازداشت جان باختند، بسیاری با نشانههای شکنجه. کودکان 14 ساله مجبور به برهنه شدن و تحمل رفتار تحقیرآمیز شدهاند. در واقع، فلسطینیهایی که در چنین شرایطی نگه داشته میشوند، نه تنها از آزادی بلکه از انسانیت خود محروم میشوند. با توجه به ماهیت سیستماتیک و قصد فشار بر جمعیت غیرنظامی، این اعمال بهطور بالقوه با تعریف گروگانگیری تحت کنوانسیون بینالمللی علیه گروگانگیری 1979 مطابقت دارند، که شامل بازداشت افراد تحت تهدید آسیب یا مرگ برای اجبار طرف سوم – در این مورد، جامعه فلسطینی – به انجام اقداماتی است.
ترومای ناشی از بازداشت خودسرانه فراتر از دیوارهای زندان گسترش مییابد. خانوادهها در ترس دائمی زندگی میکنند که عزیزانشان – بهویژه کودکان – در شب ربوده شوند، بدون ارتباط نگه داشته شوند و مورد شکنجه قرار گیرند. برای بسیاری از فلسطینیها، کلمه “دستگیری” به معنای روند قانونی عادلانه نیست – به معنای ناپدید شدن، خشونت و احتمالاً مرگ است. تا سال 2024، بیش از 9500 فلسطینی بازداشت شده بودند، که این امر ترس و اندوه جمعی را تغذیه میکند.
این رنج گسترده منفعل بودن را ایجاد نمیکند، بلکه مقاومت را به وجود میآورد. خانوادهها و جوامع، که به شدت به دنبال پاسخ هستند، اغلب به تنها نهادهایی که قول اهرم میدهند – گروههای مسلح – روی میآورند. این توجیه خشونت نیست، بلکه تصدیق واقعیت روانی است: وقتی فرزند شما بهطور غیرقانونی زندانی و شکنجه میشود و احتمال بالایی وجود دارد که دیگر او را زنده نبینید، غریزه انجام هر کاری برای اطمینان از بازگشت او عمیقاً انسانی است. این ضرورت روانی، اگرچه طبق حقوق بینالملل دفاع نیست، کلید درک استراتژی حماس است.
در 7 اکتبر 2023، حماس 251 گروگان اسرائیلی را ربود و جهان را شوکه کرد. این عمل غیرقانونی و از نظر اخلاقی غیرقابل دفاع بود طبق کنوانسیون گروگانگیری 1979، که بهطور صریح ربودن غیرنظامیان برای اجبار دولت به اقدام را ممنوع میکند. با این حال، حماس این تاکتیک را از هیچ خلق نکرد – این تاکتیک دارای سابقه تاریخی و منطق روانی است.
مبادله زندانیان در مورد جلعاد شالیت در سال 2011، که در آن بیش از 1000 فلسطینی در ازای یک سرباز اسرائیلی آزاد شدند، این دیدگاه را در میان فلسطینیها تقویت کرد که تنها گروگانگیری نتایج به همراه دارد. با توجه به اینکه سیستم حقوقی اسرائیل هیچ راهی برای عدالت برای بازداشتشدگان ارائه نمیدهد، حماس از گروگانها به عنوان اهرمهای مذاکره استفاده میکند – استراتژیای که از نظر اخلاقی نفرتانگیز اما از نظر سیاسی مؤثر است. بار دیگر، هدف دفاع از این عمل نیست، بلکه مواجهه با ریشه آن است: جامعهای که به وحشیگری واداشته شده تا باور کند دیپلماسی و قانون هیچ ارزشی ندارند.
بنابراین، معادلسازی اخلاقی و حقوقی در روشها – گروگانگیری و بازداشت – نیست، بلکه در غیرقانونی بودن ذاتی و اثر غیرانسانی آنها نهفته است. بازداشت خودسرانه اسرائیل و گروگانگیری حماس هر دو نقض حقوق بینالملل هستند و هر دو غیرنظامیان را هدف قرار میدهند. یکی توسط دولت حمایت میشود، روتین است و در بوروکراسی حقوقی پنهان شده؛ دیگری نمایشی و فوری است. اما هر دو بخشی از همان چرخه اجبار، تروما و ناامیدی هستند.
اندوه در طرف اسرائیلی عمیق است. خانوادههای گروگانها عدم اطمینان دردناکی را تحمل میکنند، ناتوان از دانستن اینکه آیا عزیزانشان زندهاند یا خیر، چه برسد به اینکه کی یا چگونه بازخواهند گشت. درد آنها منعکسکننده درد خانوادههای فلسطینی است که همان غیبت، ترس و درماندگی را تحت نامی متفاوت تجربه میکنند: “بازداشت اداری”.
این رنج موازی باید فضایی برای همدلی ایجاد میکرد. در عوض، به عنوان سلاح استفاده شده است. معترضان در اسرائیل که خواستار آتشبس و توافق گروگانها بودند، نادیده گرفته یا رد شدهاند. خانوادههای گروگانهای اسرائیلی، از جمله چهرههایی مانند حایم روبینشتاین، بهطور علنی دولت نتانیاهو را متهم به قربانی کردن عزیزانشان برای منافع سیاسی کردهاند.
راهی برای خروج از این پرتگاه وجود داشت. در اکتبر 2023، مذاکرات پشت پرده به رهبری گرشون باسکین، با میانجیگری قطر و تماسهای حماس، چارچوبی قابل اجرا برای آزادسازی متقابل ارائه داد. اما دولت سختگیر نتانیاهو، که تحت سلطه ناسیونالیستهای افراطی مانند ایتامار بنگویر و بزالل اسموتریچ بود، این پیشنهادها را رد کرد. اورن ستر، که در آن زمان یکی از مقامات کلیدی در مذاکرات گروگانها بود، در اعتراض به فرصت از دست رفته استعفا داد.
این یک اشتباه تاکتیکی نبود – یک شکست اخلاقی بود. اولویت دادن به تشدید نظامی به جای راهحل انسانی، نه اسرائیلیها و نه فلسطینیها را آزاد کرده است. این امر درد را عمیقتر کرده، رادیکالیزاسیون را بیشتر کرده و استفاده از اسیران به عنوان ابزارهای جنگی را تثبیت کرده است.
پایان دادن به این چرخه با حملات هوایی یا نجات گروگانها آغاز نمیشود، بلکه با از بین بردن ساختارهایی که آنها را ضروری کردهاند. اسرائیل باید نظام بازداشت خودسرانه و دادگاههای نظامی خود را – که حاکمیت قانون را نابود میکنند و واکنشهای خشونتآمیز را پرورش میدهند – لغو کند. بدون رسیدگی به این بیعدالتی اصلی، هر آتشبس موقت یا مبادلهای فقط چرخه بعدی ربودنها و خونریزیها را به تعویق میاندازد.
عدالت نمیتواند گزینشی باشد. همان اصولی که گروگانگیری حماس را محکوم میکنند، باید بازداشت نامحدود و غیرقضایی غیرنظامیان توسط اسرائیل را نیز رد کنند. تا زمانی که هر دو شکل اسارت لغو نشود، هر دو ملت اسیر سیستمی باقی خواهند ماند که از رنج متقابل تغذیه میکند.